Tassavor Kon

 

 تصورکن اگه حتی تصورکردنش سخته = Imagine! Even if it is hard to imagine

 

 

جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته = a world where each person is truly fortunate!

 

 

جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست = Imagine a world where money, race, and power have no place!

 

 

جواب همصدایی ها پلیس ضد شورش نیست = a world where riot police is not the answer to the calls for unity!

 

 

نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره = a world with no nuclear bombs, no artillery, and no bombardments!

 

 

دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیزاره = a world where no child will leave his legs on land mines!

 

 

همه آزاد آزادن = Everybody free, totally free!

 

 

همه بی درد بی دردن = no one in pain, no pain!

 

 

تو روزنامه نمی خونی = You wouldn’t read in newspapers that

 

 

نهنگا خودکشی کردن = such and such person committed suicide! ( See the footnote )

 

 

جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت = Imagine a world with no hatred, no gunpowder,

 

 

بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت = no cruelty of arrogant, no fear, no coffin!

 

 

جهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی = Imagine a world filled with smile and freedom!

 

 

لبالب از گل و بوسه پر از تکرار آبادی = full of flowers and kisses! Filled with up-growing improvements!

 

 

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه = Imagine! Even if it is a crime to imagine so!

 

 

اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه = even if you’d lay down your life on this!

 

 

تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه س = Imagine a world where prison does not exist in reality,

 

 

تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس = where all wars of the world are included in ‘The Ceasefire Treaty’!!

 

 

کسی آقای عالم نیست = a world where nobody is ‘The Boss’ of the world!

 

 

برابر با همن مردم = people are all equal!

 

 

دیگه سهم هر انسانه = Then each person will have an equal share in

 

 

تن هر دونه گندم = each single seed of wheat!

 

 

بدون مرز و محدوده – وطن یعنی همه دنیا = No border, no boundaries – motherland would mean the entire world!

 

 

تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا = imagine you could be the interpretation of this dream!

 


موضوعات مرتبط: ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 21:59 | نویسنده : negin |

برگرد خونه حتی اگه باخبر باشی تنها دل خودت برای توشور میزنه!!!


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 18:45 | نویسنده : negin |

الف ب پ ت ث ج چ ح د ذ هنوزم همونیم که بودیم پارسال...!

ر ز ژ س ش ص ض ط ظ هنوزم نمی دونیم ما الفبا...!


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 18:42 | نویسنده : negin |

 

نه‌ ‌عادلانه‌ نه‌ زيبا بود ...

 

نه‌ ‌عادلانه‌ نه‌ زيبا بود

 

جهان‌

پيش‌ ‌از ‌آن‌که‌ ما به‌ صحنه‌ بر‌آييم‌.
 

به‌ ‌عدل‌ِ دست‌نايافته‌ ‌انديشيديم‌
 

و زيبايى‌

 

در وجود ‌آمد.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:56 | نویسنده : negin |

سلاخی
می‌گريست

به قناری‌یِ کوچکی
دل باخته‌بود.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:54 | نویسنده : negin |

 باران

 

  آن‌گاه بانویِ پرغرورِ عشقِ خود را ديدم
در آستانه‌یِ پُر نيلوفر،
که به آسمانِ بارانی می‌انديشيد

 

  و آن‌گاه بانویِ پُرغرورِ عشقِ خود را ديدم
در آستانه‌یِ پُر نيلوفرِ باران،
که پيرهن‌اش دست‌خوشِ بادی شوخ بود.

 

 و آن‌گاه بانویِ پرغرورِ باران
در آستانه‌یِ نيلوفرها،
که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی‌آمد.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:51 | نویسنده : negin |

من بودم و تنهایی هایم...من بودم وتاریکی هایم...من بودم و این خاموشی ها و من بودم واشکهای غریب از منم...

 وکفشهایم هیاهویی ابلهانه در سکوت ژرف جاده راه انداخته بودند...

 

 وتنها همسفر من...افکار من بود...

 

 وقطرات باران بدرقه ام می کردند...

 

 بدرقه ای متفاوت با بدرقه ی خواب الود مادرم در کودکی برای مدرسه...همان جایی که  هرگز نتوانستم دوستش بدارم...

 

 تا اینکه در راه...تو را ضعیف و خسته وخیس وشکسته...زیر باران دیدم!

 

 ولعنت به این حس زیبای مهربانی...

 

 وتو را زیرچتری گرفتم که خود بیرون ان ایستاده بودم...

 

 باتمام اینکه بامن امدی و بامن هم ماندی...هنوزهم من هستم وهمان تاریکی ها و تنهایی ها وخاموشی ها واشکها...با همان همسفر سابق...

 

 اما اعتراف میکنم:

 

                       که بودنت خوب است...

                                     که بودنت را میخواهم...

 

همچنین شاید خودت را...

 

 من هربار خواسته ام عشق را امتحان کنم تنها به دو جیز رسیده ام:شب...وسراب!

 

  پس از من نخواه که عاشقت باشم  

 تنها کاری که میتوانم برایت انجام دهم این است که...هر روز صبح بودنت را با لبخندی حقیقی و تهی از ریا پاسخ دهم...!!!

 

 


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : چهار شنبه 18 بهمن 1391 | 19:16 | نویسنده : negin |

I heard that your settled down

شنیدم که یه جایی رو واسه موندن پیدا کردی

That you found a girl and your married now

اینکه با دختری آشنا شدی و حالا دیگه با هم ازدواج کردین

I heard that your dreams came true

شنیدم رویاهات به حقیقت پیوستن

Guess she gave you things I didn’t give to you

حدس میزنم چیزایی رو بهت داده که من هیچوقت بهت ندادم

 Old friend, why are you so shy

دوست قدیمی، چرا انقدر خجالت میکشی؟

It ain’t like you to hold back or hide from the lie

اصلا بهت نمیاد بخوای عقب بکشی یا از دروغ مخفی شی

I hate to turn up out of the blue uninvited

متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم

But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it

اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیرکنم

I hoped you’d see my face & that you’d be reminded

امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که

That for me, it isn’t over

این پایان کاره من نیست

Nevermind, I’ll find someone like you

اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم

I wish nothing but the best for you too

من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام

Don’t forget me, I beg, I remember you said

منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yeah.

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره

You’d know how the time flies.

باید میدونستی زمان چطور میگذره

Only yesterday was the time of our lives.

همین دیروز بود که شروع به زندگی کردیم

We were born and raised in a summery haze.

پا به این دنیا گذاشتیم و در یک غبار تابستانی رشد کردیم

Bound by the surprise of our glory days.

که با شکوه و حیرت روزهای زندگیمونه آمیخته شده

I hate to turn up out of the blue uninvited,

متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم

But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it.

اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیر هم کنم

I hoped you’d see my face & that you’d be reminded,

امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که

That for me, it isn’t over yet.

این پایان کاره من نیست

Nevermind, I’ll find someone like you

اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم

I wish nothing but the best for you too

من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام

Don’t forget me, I beg, I remember you said

منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”, yay

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره

Nothing compares, no worries or cares.

هیچ چیز قابل قیاسی،.نگران کننده ای یا چیزی که بخوای مراقبش باشی دیگه نیست

Regret’s and mistakes they’re memories made.

اشتباهات و پشیمونی ها، اینا ساخته های ذهنن

؟Who would have known how bittersweet this would taste

کی میتونست بفهمه که چطور میتونه انقدر تلخ و شیرین(ترکیبی از شادی و غم) باشه

Nevermind, I’ll find someone like you

اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم

I wish nothing but the best for you too

من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام

Don’t forget me, I beg, I remember you said

منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”, yay

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره

Nevermind, I’ll find someone like you

اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم

I wish nothing but the best for you too

من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام

Don’t forget me, I beg, I remember you said

منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yeah

یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگهای خارجی ، ،

تاريخ : چهار شنبه 18 بهمن 1391 | 18:30 | نویسنده : negin |

  دوستی می خواهم...

 دوستی میخواهم که دلش باز باشد...که دلش تر باشد...

  بازتر از سبزی ناب یک بلوط...تر تر از اب روان...

  که روانش پاک باشد و به بی حاشیه ای یک تنفس در دشت...

من دوستی میخواهم که بفهمد زیبا یعنی چه...که دلش هر سحر همراه قناری بی تاب از قفس تن...بسراید کوچ را...

  ونگوید من باتو که بگوید ما با هم!

  وبفهمد ادراک هر کوه را هنگام سخن...وبه غمبار شبانگاه دل من ببارد هر شب...

  دوستی میخواهم ان که از شبنم غم بتراود و بروید چون من!

  که مرا دوست بدارد که من او دوست بدارم هرچند به محدوده ی جغرافی گلبرگ بنفشه اما رنگارنگ...

  شاید او را یافته و خود نمیدانم...شاید او رایافته ام و او نمیداند...وشاید هم مرا یافته است ونمی اید و نمیخواهد که بیاید...

 ومی دانم که تقدیر مارا پیوندی زده ناگسستننی اما شاید پیوندی که نخواهد مارا با هم...

 


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : پنج شنبه 12 بهمن 1391 | 22:39 | نویسنده : negin |

 

هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت
زنجیر می خواستم دستاتو بخشیدی
از من تا اون دستات هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مُرد
عمر منم قده عشقت تحمل داشت

هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
 
پنهونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه

آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من ، من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم

هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه

پنهونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه

 

 

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگ های ایرانی ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:40 | نویسنده : negin |

 

هم از سکوت گریزان و هم از صدا بیزار

 

  چنین چرا دلتنگم چنین چرا بیزار؟! 

 

                                                          زمین از امدن برف تازه خشنود است

 

 

                                      من از شلوغی بسیار ردپا بیزار

 

 

قدم زدم ریه هایم شد از هوا لبریز

 

قدم زدم ریه هایم شد از هوا بیزار 

 

 

                                     اگرچه میگزریم از کنار هم آرام

                                     شما ز من متنفر من از شما بیزار

 

 

 

 

  به مسجد امدم و ناامید برگشتم

 

  دل از مشاهده ی تلخی ریا بیزار

 

 

                                        

                                      صدای قاری و گلدسته های پژمرده

                                    اذان مرده و دل های از خدا بیزار

 

 

 

  به خانه ام بروم؟خانه از سکوت پر است

 

    سکوت میکند از زندگی مرا بیزار

 

                                                                  تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!

 

                                    از این سکوت گریزان و از ان صدا بیزار

 

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد فاضل نظری ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:23 | نویسنده : negin |

 

بین ماهی های اقیا نوس و ماهی های تنگ

                                              فرقی نیست وقتی چاره ای جز اب نیست

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد فاضل نظری ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:22 | نویسنده : negin |

من دیدم تو را که لبخند میزدی به احساس های من...

من شنیدم که هزار بار می گفتی: دوستت دارم

من احساس کردم کاملا احساس کردم که...

دست های لرزانم را گرفتی و...تابستان شدم!

من دیدم و شنیدم و کاملا احساس کردم...من...

این فلسفه ی بیدار شدن از خواب عجیب مرا اذیت می کند!!!

 


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:21 | نویسنده : negin |


با توام ای لنگر تسکین ای تکان های دل...ای ارامش ساحل!

                                           با توام ای نور ای منشور ای تمام طیف های افتابی...

ای کبود ارغوان ای بنفش ابی...

با توام ای شور ای دلشوره ی شیرین...

                                           با توام ای شادی غمگین  ای غم...غم مبهم!

ای نمی دانم...

هرچه هستی باش اما کاش...نه جز اینم ارزویی نیست:

                                              هر چه هستی باش اما باش...

 


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:19 | نویسنده : negin |

وقتی کمتر سزاوارم بیشتر به من مهر بورز آخر آن زمان نیازمندترم...

 


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:18 | نویسنده : negin |

به دنیا آمدم...شیطان در کنار بستر مادرم ایستاده بود!

                                               نه شاد بود...نه ناراحت...

                                                                          تنها اندکی حسادت بود!!!

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 15:17 | نویسنده : negin |

.

.

.

.

هر چند بسیار خسته ام ...بسیار دلتنگم...

هر چند هر از گاهی خودم را فراموش می کنم و با این که ارزوی دیدنت را در دل می پرورانم ...حتی از یادآوریت هراسانم...

متاسفانه باید بگویم ما با هم غمگین و تنهاییم...و البته بدون هم غمگین ترین و تنها ترین می شویم...

و بسیار تهی...

 پس بیا بین بد و بدتر هم که شده بد را برگزینیم...!!!

D:

 

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : یک شنبه 8 بهمن 1391 | 23:18 | نویسنده : negin |

 

قیصر

این روزا گوزن رو سر نمی برن

میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ

این روزا طاقو نمیریزن سرش

سر گله شونو میکوبن به طاق

این روزا آخر نمایشا بد شده

همه نقش همو بازی می کنند

اونایی که چشمشون به قدرته

هم پیاله هاشو راضی می کنند

نمی دونم اگه برگردیم عقب

دل طوقی واسه کی پر میزنه

اگه فرمونو یه شب دوره کنن

چند تا چاقو پشت قیصر می زنه

نمی دونم اگه برگردیم عقب

داش آکل به عشق کی سر می کنه

اگه رستمو ببینه روی خاک

پشتشو بازم به خنجر می کنه

پای روضه ی خودت گریه نکن

وقتی گریه ننگ مردونگیه

دوره ای که عاقلاش زنجیرین

سوته دل شدن یه دیوونگیه

این روزا دوره ی غیرت کشیه

کی می دونه قیصر این روزا کجاست

بکشی و نکشی می کشنت

این جا بازارچه ی آق منگلیاست

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگ های ایرانی ، ،

تاريخ : یک شنبه 8 بهمن 1391 | 23:15 | نویسنده : negin |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.