در این روزهایی که تو نیستی...من تقریبا تمام میشوم...
و همین طور خسته و بی دلیل...تفاله ام را به این ور و آن ور میکشانم...
تاشب...و در این شب هایی که تو نیستی...باید زودتر شام خورد...و زودتر خوابید...
شب هایی که تو نیستی...باید زودتر بهانه ای برای "گرخیدن" به زیر پتو پیدا کرد...
باید ساعتها را جلو کشید...
در این شب ها سردرد عجیب به کار آدم می آید... آن دکتر مهربان درونت هم اجازه میدهد...تا خود صبح در آغوش مسکن های خواب آور تجویزی اش ...به خوابی عمیق فرو روی...
و خواب...دنیایی که در آن اکثرا دچار بی حسی ونبودن میشوم...و من به این نبودن و بی حسی نیازمندم...
آری...من در بودنت به تو نیازمندم...و در نبودنت...به نبودن!
نظرات شما عزیزان:
به اندازه آهنكي كه اين روزا واسم خيلي خوبه, خيلي خوبه
پاسخ: مرسی... :) هرچندنوشته ی غمگینیه... :(
![](/weblog/file/img/m.jpg)
شده مثل مواد برام وقتی که هست دوس ندارم باشه وقتی که نیست خودمو به هر دری میزنم تا پیداش کنم
ولی بازم میگم بی حسم نسبت بهش
حس اینه :|
پاسخ: هه هه!دیوونه!منم تاحالا این حسارو تجربه کردم...
![](/weblog/file/img/m.jpg)
تا چشم هایت خسته شوند
لجبازی را کنار بگذارند
و لبخندت را نشانم بدهند
پاسخ: زیباست...
میتونم بدونم شما کی هستین؟!
پاسخ: هه هه!ببخش نشناختمت مهدیه...
![](/weblog/file/img/m.jpg)
جمله ي آخرش عالي تر…
نمدونم جرا دقيقا اينايي ك نوشتي حس روزاي منو توجيه ميكنه?!
پاسخ: :) مرسی...
پاسخ: !!!!!!!! حالم بهتر بشه؟
![](/weblog/file/img/m.jpg)
پاسخ: نه...هیچ بهونه ای ازین بهتر نیس!!!
![](/weblog/file/img/m.jpg)
چرا نباید؟!
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(15).gif)
پاسخ: نمیشه...نمودآوایی نداره!!... سختش نکن... :| من نمیخوام"..." باشه...
پاسخ: اذیت نکن...
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(15).gif)
پاسخ: نه...داری اشتباه میکنی...خیلی چیزا رو نمی دونی...
![](/weblog/file/img/m.jpg)
پاسخ: نه خصوصی نبود!هه هه!:)))) دلم تنگ شده واست!
پاسخ: به جز یکمش...بقیش مخاطب نداره!
موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،