بین ما من و توئی وجود ندارد...تو منی...و من تو...
چقدر شبیهیم...
و چقدر محتاج یکدیگر...
چقدربه هم می آییم...
آری...چنان دو نیمه یک سیب...نه جدا شده ایم...و نه پوسیده ایم...
فقط این وسط...من نگران یک چیزم :
که نکند با اینهمه شباهت...
تمام شعرهایی که تا به حال برایت گفته ام...
در وصف خودم بوده باشد!!!
+سیب هم که باشیم...باز مسافریم...مسافر یک جاده...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: ممنون... :)

پاسخ: می دونم...

پاسخ: مرسی :)))
.gif)
پاسخ: الان میام... :)))
دهان واژه ها را می بندم
تا من هستم
هیچ کس نباید تو را بسراید
...
.gif)
.gif)
پاسخ: هیچ واژه ای تاکنون به ذهن خلاق بشر نیامده...که خلاقیت نگاهت را معنا کند... مرسی که اومدین...:)

پاسخ: این مطلب مال کیه؟!!! خو مال خودمه دیگه!
موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،