از این که درپی همیم،
خوشحالم...
از اینکه به هم نمی رسیم،
خوشحالم...
این که من سایه می شوم و تو آفتاب
خوشحالم...
از روزی می ترسم
که شب وروز بهم بخورد و ما به هم برسیم
می ترسم در هم تکرار شویم...
بگذار من همیشه شب باشم و تو روز
حال عمومی من از این نرسیدن خوش است!
"محمد آشنا"
+البته حتی اگه همیشه قرار باشه به هم نرسیم...اونم تکراری و دوس نداشتنی میشه...ما برای اتفاقی وناگهانی بودن باهمیم!برای تازه و همیشگی بودن!
بی ربط نوشت: نمی دونی چقد داره این روزا(مخصوصا همین امروز)سخت میگذره...تلخ می گذره...
کجایی؟...کاش بیای...کاش باشی...
نظرات شما عزیزان:
اصن عالیییییییییییییییییی
اسم کتابش چیه؟
پاسخ: فردا برات میارمش... :)
پاسخ: مرسی...
راسی اپم ها نظر یادت نره ها
فدامدا
پاسخ: باشه...!
راسی اپم ها نظر یادت نره ها
فدامدا
پاسخ: دوست عزیز یکم بیشتر دقت کن!! این نظرو شیش بار برای من فرستادی خو!!! :|
مرسی
پاسخ: سلام.حتما... :) چه عجب اومدی...
پاسخ: من که میرم تو وبشون کد داره و میشه نظر داد...مشکلی نیس...نمی دونم!
×اتفاقی و ناگهانی های خـــوب.. :]
پاسخ: آره... :)
موضوعات مرتبط: شعر ، ،