كاش دلتنگی نيز نام ِ كوچكی می داشت...
تا به جان اش می خواندی:
نام ِ كوچكی...
تا به مهر آوازش می دادی ،
همچون مرگ...
كه نام ِ كوچك ِ زندگی ست...
+آه...من زمستون میخوام...برف میخوام...من فصل خودمو میخوام...حالم خوش نیس! سردمه...نه از اون سرماهای خوب زمستون...از اون سرماهای بد حسی افتاده به جونم...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: منم خیلی دلم میخواست و میخواد...
پاسخ: لطف دارین... :)
هنوزم دیوونه ی قدم زدن تو برفی؟؟؟
پاسخ: بودم...هستم...خواهم بود...روااانیشم! :)))
موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،